چند خط بجای مقدمه...
دوست من برادر و خواهر ازادی خواه من...این چند سطر رو به خدای همه شهدای این چند روز، از ته دل با بغضی در گلو مینویسم. این چند سطر بغض فروخورده روزهایی بود که در کنار هم دویدیم ، شعار دادیم و کتک خوردیم. من یک تحریمی بودم ولی با مردم همقدم شدم تا از این فرصت برای رهایی از چنگ این رژیم اشغال گر استفاده کنم. پس این چند سطر بغض فروخورده من که خواست من و خیلی های دیگر برای رهایی از چنگال رژیم ولایت وقیه هست را بدون تعصب بخوان:
----------------------------------------------------------------------------------------------------
یکی از مشکلاتی که بسیاری از مردم سطح رویین هر جامعه ای بخصوص جامعه ایرانی به اون گرفتاره " نگاه به جلو به کوتاهی یک قدم" هست. مثل همین قضیه ای که امروز در جریانه. شاید علتش خشم و نفرت بیش از حد مردم باشه ولی هیچ کس فکر نمیکنه خب! گیریم که حمایت از موسوی بدین شکل جواب داد و دولت به فرض محال به تقلب در انتخابات معترف شد یا به هر صورتی برای خاموش کردن سر و صدا ها ا.ن رو برکنار کرد و موسوی رییس جمهور شد! خب بعد؟ ایا واقعا این نهایت خواست و لیاقت جامعه ماست؟
بعدش کاملا معلومه! سر و صدا ها میخوابه و در ایده ال ترین حالت بر میگردیم به دوران خاتمی. در ایده ال ترین حالت چرا که خاتمی هیچ گاه مثل موسوی مدام از حفظ نظام و خط امام و رهبری و... اینها دم نمیزد عاقبتمون این شد وای بحال دوران موسوی... به هر جهت با روی کار اومدن موسوی سر وصدا ها میخابه ، اکبر جانی و دارودستش و بقیه افراد رده بالای رژیم دوباره شروع میکنن به کثافت کاری هاشون قدرت هم دوباره به رهبر برمیگرده و موسوی مثل خاتمی میشه یک تدارکات چی که میگفت اختیاراتم از یک شهروند عادی کمتره! همه این سینه چاک های موج سبز اونوقت اگه یک وجب بیشتر آزادی بخوان، کارشون به ناکجا اباد خواهد کشید چون خودشون رو به موج موسوی چسبونده بودن نه بیشتر. خیلی از حامیان موسوی میگن ما از موسوی و هاشمی حمایت میکنیم چون ایندو مخالف احمدی نژادن! خوب تا کی؟ به فرض کنار رفتن ا.ن و روی کار اومدن موسوی واقعا فکر میکنید موسوی و هاشمی زیر بار تغییر نظام ولایی میرن؟
امیدوارم حافظه مون رو کاملا از دست نداده باشیم و انقدر ساده لوح و خوش خیال نباشیم که فکر کنیم موسوی به سمت حذف ولایت فقیه و استقرار یک جمهوری دموکرات مردمی گام برمیداره. یادمون باشه ملت بدون حافظه تاریخی که از گذشته درس نگیره یک ملت همیشه شکست خورده است. ما هشت سال دوران اصلاحات خاتمی رو تجربه کردیم .خاتمی که خیلی مردمی تر بود کمتر حرف از ولایت و امام و... میزد و خیلی ها امید داشتند به سمت حذف ولایت فقیه حرکت کنه ولی زهی خیال باطل! انتظار غلطی بود چون اون هم از بدنه همین نظام بود و در سایه ولایت به این مرحله رسیده بود.و مثل همه اینها میدونست که در نظام دموکرات جایی در بدنه قدرت نخواهد داشت. دوران خاتمی هم پر بود از جنایت و قدرت نمایی رهبر .همین مسائل باعث شد که در پایان هشت سال، موج نا امیدی جامعه رو پر کنه و خیلی ها پشت به خاتمی کنند و رای ندند.
همه اینها رو گفتم که بگم راه افتادن دنبال موسوی و هاشمی وخاتمی ،و کلا افرادی از بدنه نظام، چه آفت بزرگیه برای این جنبشی که الان در جریانه. رهبر قراردادن اینها، هدف این جنبش که براندازی این نظام ضد بشری هست رو منتج میکنه به حفظ این نظام! پارادوکسی که نهایتا به ضرر مردم میشه و خیلی از مردم از اون غافلن. چون الان دیگه همه فهمیدن که خواست اکثر مردم تغییر نظامه یعنی چیزی برضد خواست رهبران این جنبش! اینده مبارزه زیر نام موسوی معلومه ...پیروزی و بقای نظام ولایت فقیه! روز پیروزی این جنبش دیگه برای تغییر موضع خیلی دیر خواهد بود. مطمئن باشید در اون روز نظام از همین حمایت مردم از موسوی (که مطمئنا بنا بر اقرار اکثریت مردم انتخابی بوده بین بد و بدتر) استفاده میکنه ، موسوی رو سرکار میاره و رژیم ولی وقیه به زندگی ننگینش ادامه میده محکم تر از قبل . مطمئن باشید اونروز دیگه برای فریاد دموکراسی دیر خواهد بود. الان که دیگه جنبش پا گرفته ایا هنوز مجبوریم بین بد و بدتر انتخاب کنیم؟ مجبوریم بچسبیم به موسوی، هاشمی و خاتمی؟
فکر نمیکنید با این تجربه ای که در بیش از یک ماه مبارزه بدست اوردیم میتونیم این مبارزه رو بدون اتکا به موسوی و هاشمی.... که خواستی مغایر با خواست مردم دارند ادامه بدیم؟ میتونیم رهبری رو خودمون بدست بگیریم... تجمع کنیم شعار بدیم، مرگ بر دیکتاتور بگیم و به رژیم بفهمونیم خواست ما بیشتر از رژیم به ظاهر جمهوری ولایت فقیه هست. میتونیم خودمون با اینتر نت، ای میل، اس ام اس ، وبسایت ، اعلامیه .... برنامه ریزی کنیم تجمع کنیم که فردای روز پیروزی همین نظام از همین دنبال موسوی و هاشمی و خاتمی و...افتادن مردم استفاده نکنه و موسوی رو بیار سر کار و باز برگردیم سر نقطه اول. به رژیم بفهمونیم که ما نظام رو نمیخوایم و هرکسی رو که از نظام باشه. همین الان هم خیلی از تجمع ها رو خودمون راه انداختیم مگر غیر از اینه؟ ایا وقت اون نیست که ضربه رو قویتر کنیم و خودمون رو از "طرفداران حفظ نظام" جدا کنیم؟ به خدای شهدای این روزها، فردا به فرض اینکه موسوی رییس جمهور بشه یک کلمه از تغییر نظام و حذف ولی فقیه حرف نخواهد زد همه ما اینو خوب میدونیم.بعد فایده اینهمه زحمت و شهید و تجمع و کتک و....چی میشه؟ هیچ! بدتر از هیچ! سرخوردگی!
میتونیم با یک دید دیگه نگاه کنیم. میتونیم این تقلب در انتخابات رو به چشم فرصتی ببینیم که به ما داده شد تا خودمونو از چنگال این رژیم اشغالگر نجات بدیم . میتونیم فکر کنیم که اگه موسوی روی کار میومد باز سالها برای این نظام عمر میخرید (مثل دوران خاتمی) و نهایتا به نقطه ای میرسیدیم بدتر ار دولت ا.ن. میشه اینجوری هم فکر کرد. میشه از این تقلب که بر ضد مردم انجام گرفت استفاده کرد و به سمت ازادی که سی ساله در حسرتشیم گام برداشت اما با یک شرط با شرط جدا شدن از بدنه نظام با شرط افتادن رهبری جنبش بدست مردم نه بدست کسانی که خواهان حفظ نظامند.تقلب در انتخابات تحقیری بود برای همه ایرانی ها . نگذاریم این تحقیر چشم حقیقت بین رو کور کنه و جاش تعصب کور کورانه و احساسی جایگزین کنه. پس تا دیر نشده قبل از اینکه در روز پیروزی بفهمیم که برگشتیم سر نقطه صفر بیاید .از کل نظام و این نظامی ها فاصله بگیریم. خواهش میکنم همه یکبار بی غرض و تعصب ، با منطق، پیش خودمون به این واقعیتها فکر کنیم...
به امید ایران آزاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر